Red Pen

Literature

Red Pen

Literature

Je t'aime

La lumièr se donne à qui sait l' accueillir

 

Je t'aime

 

 

 

Je t'aime pour toutes les femmes que je n'ai pas connues
Je t'aime pour tous les temps où je n'ai pas vécu
Pour l'odeur du grand large et l'odeur du pain chaud
Pour la neige qui fond pour les premières fleurs
Pour les animaux purs que l'homme n'effraie pas
Je t'aime pour aimer
Je t'aime pour toutes les femmes que je n'aime pas

Qui me reflète sinon toi-même je me vois si peu
Sans toi je ne vois rien qu'une étendue déserte
Entre autrefois et aujourd'hui
Il y a eu toutes ces morts que j'ai franchies sur de la paille
Je n'ai pas pu percer le mur de mon miroir
Il m'a fallu apprendre mot par mot la vie
Comme on oublie

 

Je t'aime pour ta sagesse qui n'est pas la mienne
Pour la santé
Je t'aime contre tout ce qui n'est qu'illusion
Pour ce coeur immortel que je ne détiens pas
Tu crois être le doute et tu n'es que raison
Tu es le grand soleil qui me monte à la tête
Quand je suis sûr de moi

 

 

 

تو را به خاطر تمام روزهایی که نزیسته ام

دوست دارم

به خاطر هستی بیکران ، به خاطر بوی ِ گرم ِ نان  

به خاطر برفهایی که ذوب می شوند برای گلهای تازه سر برآورده

دوست دارم  

تو را به جای  تمام حیواناتی که نمی هراسند از انسانها  

تو را به خاطر دوست داشتن

 دوستت دارم

تو را به جای تمام زنانی که دوست نداشته ام دوست دارم

چه کسی بازتاب من است ؛ جز تو ،

 اگر نبودی من خود را بیش از این خُرد می شمردم  

 و بی تو

جز پهنه ا ی بیکران نمی دیدم  

میان گذشته و امروزم

...

از خلال جداره های آیینه ام نمیتوانم عبور کنم

لازم بود برایم تا زندگی را لغت به لغت بیاموزم

آنچنان که از یاد برده بودمش

تورا دوست دارم ، به خاطر دانِشت که از آن من نیست

به خاطر سلامتی

تو را در مقابل همه ی آنچه که جز وهمی نیست

به خاطر این قلب ی که جاودانه می تپد ، که باز نمی دارمش

دوست دارم

تو گمان میکنی که تردیدی

گرچه گواهی

تو آن آفتاب بزرگی که در سرم شکل میگیرد

آن هنگاهی که از خویشتن مطمئنم .

 

دوستت دارم

تو را به جای تمام زنانی که نشناخته ام

 

دوستت دارم

 

 

پل الوار

 

 

 

با تشکراز سیب سرخ

 

نظرات 6 + ارسال نظر
َafshinpars7 سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:47 ب.ظ http://afshinpars7.blogsky.com

درود بر تو. دارم می رم سفر . دور ایران . البته قبل از اون اگه ویزا آماده شد به فنلاند با تیم ملی کاراته. اما اگه جور نشد حتما یه سفر بدور ایران . به هر جا که بتونم . من انقدر جاده هارو دوست دارم که باور نمی کنی. اونم تو شب.انگار خدا یه چیزی ته اون بیابونا گذاشته که یه چراغی که داره از دور سو سو می زنه. اون چیه؟کسی نمی دونه...
می رم و پیداش می کنم...

خوش بگذره منم دارم همین کارو میکنم.
پیروز

کاوه سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:59 ب.ظ http://delet.blogfa.com

سلام
زیبا مینویسی
اگه نرفتی یه سر بهم بزن
موفق باشی

afshinpars7 جمعه 7 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:26 ق.ظ http://afshinpars7.blogsky.com

درود بر تو دوست خوبم. دلم تنگ شده کجایی؟در طول سفرم در خطه ی سبلان یادت می کنم.شبها در چادر خوابیدن هم چه عالمی داره.البته سرماخوردم اما مهم نیست. شاید این فرصت ها دوباره پیش نیاد.موفق باشی.

باران دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:58 ق.ظ http://chenarpir.blogfa.com

سلام سارا. Je t'aime

مریم یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:59 ب.ظ http://maryammona.blogfa.com

زیبا بود

تن روح پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:36 ب.ظ http://tanrooh.blogfa.com/

آن هنگاهی که از خویشتن مطمئنم ...
زیبا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد